اما بیشتر این منابع، آب شور هستند و تنها بخش کوچکی از آنها آب شیرین است. 5/99 درصد همین مقدار کم از آبهای سطحی شیرین نیز در یخچالها و قطبها محبوس شده است.
از سوی دیگر همین مقدار اندک باقیمانده پراکنشی نامتناسب دارد. ایران کشوری با اقلیم خشک و بیابانی، سهم کمتری از همین مقدار اندک میبرد، اما الگوهای مدیریتی و رفتاری ما در مصرف همین منابع ناچیز بهگونهای است که گویی مشکلی در این باره وجود ندارد چنان که در گزارش 2007 بانک جهانی سرعت کاهش ذخایر منابع آب شیرین در ایران 6 برابر میانگین جهانی است!
کاهش سالانه منابع داخلی آب شیرین در ایران بین سالهای 1987 تا 2002 حدود 9 برابر کشورهای با درآمد متوسط بوده است.
این درحالی است که منابع آب شیرین برای برآوردن نیازهای اولیه انسان، جنبهای حیاتی دارد و حفاظت ناکافی از کیفیت و کمیت این منبع حیاتی منجر به پدید آمدن محدودیتهای جدی در فرایند توسعه پایدار میشود.
همچنین گزارش جهانی 2007 شاخصهای توسعه جهان در خصوص آب شیرین که به تازگی از سوی بانک جهانی منتشر شده است نشان میدهد کاهش سالانه منابع داخلی آب شیرین در طول سالهای یادشده در ایران 7/56 درصد و معادل 9/72 میلیارد متر مکعب بوده است؛ در حالی که متوسط جهانی این رقم در همین دوره زمانی 9 درصد گزارش شده است.
آب شیرین، ذخایر کمیاب
در تصویرهای فضایی، زمین به رنگ آبی دیده میشود و این پندار را پدید میآورد که این سیاره سرشار از منابع غنی آب است. اما در مورد آب شیرین، این تصوری است گولزننده چون از کل آب موجود در زمین تنها 15/2 درصد آن آب شیرین است که از این مقدار 5/99 درصد آبهای شیرین سطحی نیز به شکل یخ در یخچالها و مناطق قطبی بهدام افتاده است. بدین ترتیب آب شیرین و قابلمصرف تنها کسر ناچیزی است که تازه همین مقدار هم پراکنشی نامتناسب دارد.
ایران کشوری با اقلیم خشک و بیابانی است و همواره با مشکل تهیه آب شیرین دست بهگریبان بوده است؛ اما بهرغم این واقعیت، میزان کاهش سالانه منابع داخلی آب شیرین در کشورمان بیش از 6 برابر، ارقام جهانی است.براساس جدیدترین گزارش بانک جهانی کاهش سالانه منابع داخلی آب شیرین طی سالهای 1987 تا 2002 میلادی در ایران حدود 5/5 برابر کشورهای ثروتمند، 7/3 برابر کشورهای فقیر و 9/8 برابر کشورهای با درآمد متوسط بوده است. همچنین کاهش سالانه منابع داخلی آب شیرین در ایران در این مدت 6/8 برابر انگلیس، 3/3 برابر آمریکا و 7/2 برابر ژاپن بوده است.
آب شیرین را از جیب میخوریم!
بنابراین گزارش 91 درصد از کاهش منابع آب شیرین در ایران مربوط به بخش کشاورزی، 7 درصد در بخش مصارف داخلی و 2 درصد مربوط به صنعت بوده است.بدین ترتیب ما هر سال نیازهای فزاینده خود به آب شیرین را از پساندازهای خود برداشت میکنیم و در آیندهای نهچندان دور با مشکلات لاینحل در این زمینه روبهرو خواهیم شد.
به گفته برخی صاحبنظران بحران آب در 50 سال آینده چنان جدی خواهد شد که پیشبینی میشود در آینده بسیاری از جنگهای دنیا بر سر تصاحب منابع آب روی دهد. با این حساب معلوم نیست تکلیف ایرانِ خشک اقلیم چه خواهد شد.
تردیدی نیست که هر ایرانی خواهان پیشرفت کشور خود است. برنامههای چهار ساله میانمدت و چشمانداز بلندمدت 20 ساله کشور نیز همه برای دستیابی به همین منظور طراحی و اجرا میشوند. اما آیا تنها برنامهریزی کفایت میکند؟ آمارهای بانک جهانی نشان از ناکارآمدی جدی نهادها و دستگاههای مختلف در مصرف این منبع حیاتی دارد. در این میان شیوههای ناصحیح و سنتی آبیاری در بخش کشاورزی بیشترین خسارت را به منابع آب شیرین کشور وارد کرده است.
ناکارآمدی در این بخش نهتنها خسارات قابلتوجهی به منابع آب شیرین وارد کرده است بلکه مشکلات بیشماری را برای محیط زیست و میراث فرهنگی کشور فراهم آورده است. بدین معنا که برای تأمین آب در بخش کشاورزی سدهای فراوانی در نقاط مختلف کشور احداث میشود تا بهزعم برخی آب هدر نرود!
و در نتیجه همین پندار باطل با رعایت نکردن حقابه تالابها، بسیاری از این اکوسیستمهای حساس و ارزشمند رو بهنابودی گذاشتهاند، زیستگاه زادآوری انواع ماهیان از جمله ماهیان ارزشمند خاویاری تخریب شده و میراث فرهنگی و تاریخی کشور نیز زیر خروارها آب مدفون شده است و این البته تنها گوشهای کوچک از مشکلات است.
پرسش آن است که برای تأمین کمبود ذخایر آب شیرین آیا باید بیمحابا دست به سدسازی بزنیم؟ به گفته مسئولان، ایران یکی از سه کشور نخست دنیا در زمینه سدسازی است، اما آیا این بدان معناست که برای تأمین کمبود آب بویژه در بخش کشاورزی سدسازی تنها گزینه پیش روست؟ بهنظر میرسد داستان تکراری الگوهای ناصحیح مصرف در این بخش نیز بزرگترین ضربه را بر پیکره محیط زیست کشورمان وارد کرده باشد.
الگوی نادرست مصرف؛ آموزش ناکافی
مانند بسیاری از حوزههای دیگر، آموزش ناکافی و بیتوجهی مسئولان و در پی آن مردم به مقوله آب شاید بزرگترین مشکل را برای این بخش بهبار آورده باشد. در این میان برنامهریزی ضعیف و برخورد احساسی با مقوله حساس آموزش مصرف آب به مردم نیز بهخوبی پیداست.
نمونه این گونه برخورد را بهخوبی میتوان در میزان حساسیت فصلی دستگاههای مسئول مشاهده کرد! هربار که در فصول خشک تأمین آب، بهویژه در تهران با مشکل مواجه میشویم حجم تبلیغات برای صرفهجویی در مصرف افزایش مییابد، اما به مجرد آن که مشکل موقتاً حل میشود، همه چیز به دست فراموشی سپرده میشود.
بار دیگر با بروز بحران آب ناگهان همه به یاد مشکل آب میافتند و این سناریو سالهاست تکرار میشود.
این در حالی است که کشورهای اروپایی که منابع آب شیرین در آنها بسیار بیش از کشور ماست ردپای آموزش دقیق و برنامهریزی شده بهخوبی دیده میشود. برای نمونه در برنامههای تفریحی و سریالها و فیلمهای سینمایی آنها بسیار دیده میشود که شخص تنها با یک لیوان آب مسواک میزند و... اگرچه شاید این مثالی بسیار ناچیز و کوچک تلقی شود اما مشت نمونه خروار است و همین موضوع نشان میدهد آنها بهخوبی اهمیت موضوع را دریافتهاند و قصد دارند از اکنون برای سالهای دور آینده افرادی مسئول و آگاه را در این زمینه پرورش دهند.
این واقعیتی است که آمارهای اخیر بانک جهانی نیز بهخوبی مؤید آن است. گزارش آینده بانک جهانی در راه است؛ آیا ما همچنان در آن گزارش نیز سرافکنده خواهیم بود؟!